در طراحی رابط کاربری بحث بر سر رنگ و رو دادن به ساختار و محتوا است – یعنی آنچه که کاربر در حین تجربۀ خود خواهد دید. در این مرحله است که برندیگ، رنگها، تایپوگرافی، گرافیکها، عکاسی و دیگر المانهای بصری مطرح میشوند. رابط کاربری بر روی نیاز برند (نه کاربر) تمرکز دارد و تلاش میکند آنچه را ارائه دهد که از نظر بصری مناسب با زمینۀ کاری این برند است.
طراحان خوب رابط کاربری تمام محدودیتهای کدنویسی، توسعه و همچنین زمان بارگذاری یک صفحه را در هنگام طراحی مد نظر قرار میدهند.
آنچه طراح رابط کاربری ارائه میدهد: طراحی کاشیها (Style Tiles)، موکاپ صفحه (طرح کلی که در آن تمامی جزئیات مشخص میشود)
آن ابزاری که در طراحی رابط کاربری استفاده میشود: نمونه رنگها، تایپوگرافی، عکاسی، نرمافزارهای گرافیک
رابط کاربری در عمل: وقتی که یک صفحه میبینید که در آن از یک رنگ آبی خنک استفاده شده است، نوشتهها واضح هستند و تصاویر بسیار خوبی به کار رفته که باعث میشود حس کنید مشغول سفر هستید، در واقع مشغول تماشای یک رابط کاربری خوب هستید.
نتیجهگیری
میتوان گفت که در نهایت رابط کاربری (UI) بخشی از تجربه کاربری (UX) محسوب میشود و البته، بخش بسیار مهمی از آن هم هست. اما تنها بخش آن نیست. از طرف دیگر UX یک مفهوم بسیار کلی است و مسیر را برای UI مشخص میکند. اما در نهایت هر یک یک هویت منحصربفرد برای خود دارند و UX به هیچوجه با UI هم معنی نیست. درست است که این دو عبارت بسیار به هم نزدیک هستند، اما نمیتوان آنها را به جای یکدیگر استفاده کرد. بلکه باید از هر یک به همراه دیگری صحبت کرد، البته به شرط آنکه هر دو به درستی درک شوند و در جای مناسب استفاده شوند.
در یک طراحی خوب باید طراحی تجربه کاربری و رابط کاربری هر دو به بهترین نحو انجام شود و در نهایت به درستی با هم ادغام گردند. این یعنی لازم است که طراحان UX و UI یک همکاری نزدیک داشته باشند تا کار هر دو طراح تا جای ممکن ساده شود و آنها بتوانند محصول نهایی را به بهترین شکل تولید کنند. پس یک طراح رابط کاربری خوب حتماً باید طراحی تجربه کاربری را درک کند و اهمیّت آن را بشناسد و بالعکس. در مطالب بعدی سعی میکنیم بیشتر به بررسی هر یک از این دو بپردازیم، وظایف آنها را روشنتر کنیم و راهکارهای مختلفی را برای بهبود هر یک ارائه دهیم.